♥ یک داستان عاشقانه ♥

 

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد.

 

اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون…

 

بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادرپسرک 

 

گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد…

 

دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد…

 

میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!

 


نظرات شما عزیزان:

ساحل15
ساعت15:55---30 ارديبهشت 1392
ایول خیلی خوشگل بود
پاسخ:ممنون گلم چشمات قشنگ میبینه


ساحل15
ساعت15:18---30 ارديبهشت 1392
دل پر از حرفه اخه کدومشون رو رو باید کرد ی.......

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : یک شنبه 27 / 2 / 1392برچسب:, | 1:21 قبل از ظهر | نویسنده : ♥♥ امیر جون ♥♥ |
  • شافعی
  • قالب میهن بلاگ